سلام مجدد
شعر دوم امروز...
می رسد روزی که ما هم، می رویم و می رویم
شکل ماه آسمان ها می شویم و می رویم
شکل باران هم اگر گشتیم، گریان می شویم
رخ به دامان نگاری می نهیم و می رویم
زنگ اول را زدند و گِل شروع کار بود
دل که آمد، زنگ آخر، می زنیم و می رویم
یک دو باقی مانده ی ایام در تاب و تبیم
جان شیرین را به جانان می دهیم و می رویم
راه سخت است و مجالی نیست یاد یار را
رو به سوی خاک، تنها، می دویم و می رویم
یوسفان بودند و ما و شعر های نخ نما
یوسفان را با کلافی، می خریم و می رویم
قلب بی سامان به سامان می رسید از یادها
قلب بی تاب و پریشان، می دریم و می رویم
میم و حا...
نظرات شما عزیزان:
سلام م ح م د عزیز.gif)
خیلی قشنگ بود شعرت.gif)
.gif)
.gif)
وبلاگتم خیلی عالیه
خوشحال میشم بهم سر بزنی
پشیمون نمیشیا.gif)
.gif)
خیلی قشنگ بود شعرت
.gif)
.gif)
.gif)
وبلاگتم خیلی عالیه
خوشحال میشم بهم سر بزنی
.gif)
.gif)